جدول جو
جدول جو

معنی غاچ خوردگی - جستجوی لغت در جدول جو

غاچ خوردگی
(خوَرْ / خُر دَ / دِ)
ترکیدگی. کافتگی. کفتگی. شکافتگی. کافتیدگی. شکاف. ترک. تراک
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و چگونگی پیچ خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سال خوردگی
تصویر سال خوردگی
کهنسالی، پیری
فرهنگ فارسی عمید
(خوَرْ / خُرْ دَ / دِ)
حالت و چگونگی پیچ خورده. رجوع به پیچ خورده شود
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ)
کفتن. کافتن. شکافتن. کافتیدن. ترکیدن. کافته شدن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیچ خوردگی
تصویر پیچ خوردگی
حالت و کیفیت پیچ خورده
فرهنگ لغت هوشیار
مغلوب شدن، رد شدن مردود گشتن، مایوس سر خوردگی. توضیح وا خوردگی در اصطلاح مکتب فرویدیسم عبارتست از فراموش شدن امیال و غرایز که بر اثر نا هماهنگی با مقررات جامعه و ناسازگاری با عقل و امور اخلاقی بشعور باطن یا نا خود آگاه میروند و از صحنه روشن ذهن خارج میشوند: تحیر سرگشتگی
فرهنگ لغت هوشیار